احساس شیشه ای
| ||
|
شب یلدا به همتون خوش بگذره.
پیرزنی برای سفید کاری منزلش،کارگری را استخدام کرد.وقتی کارگر وارد منزل پیرزن شد. شوهر پیر و نابینای او را دید دلش برای این زن و شوهر پیر سوخت،اما در این مدتی که در این خانه کار می کرد متوجه شد که پیرمرد انسانی بسیار شاد و خوش بین است.
او در حین کار با پیرمرد صحبت می کرد وکمکم با او دوست شد .
در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشاره ای نکرد.پس از پایان سفید کاری ،وقتی کارگرصورتحساب را به همسر او داد. پیرزن متوجه شد هزینه ای که درآن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
پیرزن از کارگر پرسید:شما چرا این همه تخفیف به ما میدهید؟
کارگر جواب داد:من وقتی با شوهر شما صحبت میکردم خیلی خوشحال میشدم و از نحوه برخورد اوبا زندگی ،متوجه شدم که کار و زندگی من انقدر هم که فکر میکردم سخت و بد نیست!به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.
پیرزن از تحسین شوهرش و بزرگواری کارگرمنقلب شد و اشک از چشمانش جاری شد،زیرا او میدید که کارگر فقط یک دست دارد. برای آنچه که دارید شکرگزار باشید،تا چیزهای خوب بیشتری به سویتان جذب شوند. روندا برن
روندا برن
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |