احساس شیشه ای
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان احساس شیشه ای و آدرس apollon.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





داستان پسرک و میخ ( فارسی و انگلیسی )

There once was a little boy who had a bad temper. His father gave him a bag of nails and told him that every time he lost his temper, he must hammer a nail into the back of the fence.

The first day, the boy had driven 37 nails into the fence. Over the next few weeks, as he learned to control his anger, the number of nails hammered daily gradually dwindled down.

He discovered it was easier to hold his temper than to drive those nails into the fence.

Finally the day came when the boy didn’t lose his temper at all. He told his father about it and the father suggested that the boy now pull out one nail for each day that he was able to hold his temper. The days passed and the boy was finally able to tell his father that all the nails were gone.

The father took his son by the hand and led him to the fence. He said, “You have done well, my son, but look at the holes in the fence. The fence will never be the same. When you say things in anger, they leave a scar just like this one.

You can put a knife in a man and draw it out. It won’t matter how many times you say I’m sorry the wound is still there. A verbal wound is as bad as a physical one.”

زمانی ،پسربچه ای بود که رفتار بدی داشت.پدرش به او کیفی پر از میخ داد و گفت هرگاه رفتار بدی انجام داد،باید میخی را به دیوار فروکند.

روز اول پسربچه،37 میخ وارد دیوارکرد.در طول هفته های بعد،وقتی یادگرفت بر رفتارش کنترل کند،تعداد میخ هایی که به دیوار میکوبید به تدریج کمتر شد.

او فهمید که کنترل رفتار، از کوبیدن میخ به دیوار آسانتر است.

سرانجام روزی رسید که پسر رفتارش را به کلی کنترل کرد. این موضوع را به پدرش گفت و پدر پیشنهاد کرد اکنون هر روزی که رفتارش را کنترل کند، میخی را بیرون بکشد.روزها گذشت و پسرک

سرانجام به پدرش گفت که تمام میخ ها را بیرون کشیده.پدر دست پسرش را گرفت و سمت دیوار برد.پدر گفت: تو خوب شده ای اما به این سوراخهای دیوار نگاه کن.دیوار شبیه اولش

نیست.وقتی چیزی را با عصبانیت بیان می کنی،آنها سوراخی مثل این ایجاد می کنند. تو میتوانی فردی را چاقو بزنی و آنرا دربیاوری . مهم نیست که چقدر از این کار ،اظهار تاسف کنی.آن جراحت

همچنان باقی می ماند.ایجاد یک زخم بیانی(رفتار بد)،به بدی یک زخم و جراحت فیزیکی است.

 

 






 

[ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, ] [ 15:39 ] [ سارا ]


دیشب یکی از بدترین شبای من بود که دوست داشتم تو این دنیا نباشم.

 

 

دوست داشتم همون لحظه بمیرم ،اما نمیشه.حتی به سرم زد رگمو بزنم،بازم نمیشه.به سرم زد قرص بخورد، بازم نمیشه.تنها کاری که از دستم بر میومد گریه بود و گریه تا دم دمای صبح گریه کردم.

 

 

برای خودم گریه کردم که چرا از یک سوراخ دوبار گزیده شدم،برای دلبستگی احمقانه ای که داشتم گریه کردم،برای اشکایی که برای طرف مقابلم ریختم و براش ارزشی نداشت گریه کردم،برای سادگی خودم گریه کردم.برای همه چیز گریه کردم.

خداجون

خدای مهربون چرا دنیا اینقد نامرد زیاد داره.

خدا جون مگه یک دخترهمسن من چقد دروغ میتونه تحمل کنه.

با وجودی که میدونستم داره برام نقش بازی میکنه سعی کردم به روش نیارم ولی بازم نشد.

با وجودی که میدونستم به خیلی ها ابراز علاقه کرده بازم گفتم اشکال نداره ذاتش خوبه ولی نشد،نشد که نشد و خیلی راحت طردم کرد.

میدونید چرا ؟

چون میدونستم به کسی که قبلا اظهار علاقه کرده برگشته،به هیچ کدوم چیزی نگفتم.

گفتم خدا بزرگه و جای حق نشسته.

خدا جون بعد از یک سال و 5ماه تازه داشتم اون عشق نفرین شدرو فراموش میکردم که از نو عاشق شدم.

یکی از دوستام راست میگفت محیط چت دنیای دورنگیه،دنیایی که همه فقط دروغ میگن.

خدا جون دنیا را از این آدما پاک کن تا دیگه روح آدمای ساده ای مثل من را زخمی نکنن.

و به من وامثال من فقط صبر بده و تحمل تا بتونیم تحمل کنیم.

 

 

 

[ پنج شنبه 16 شهريور 1391برچسب:, ] [ 18:9 ] [ سارا ]

 

خدایا

یا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

دکتر علی شریعتی

[ دو شنبه 13 شهريور 1391برچسب:, ] [ 23:41 ] [ سارا ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

«آپولون»یکی از معروفترین و سرشناس ترین ارباب انواع یونان است.شاید از خدای خدایان گذشته فقط آرس(مریخ) خداوند جنگ و آفرودیته (زهره یا ونوس) الهه عشق از او مشهورتر باشند،به همین جهت از روز اول «آپولون» خداوند هنروذوق و بسیار چیزهای دیگر،قهرمان داستان ها و افسانه های بیشمار قرار گرفت و منبع الهام آثار فراوان ذوق و هنر در دنیای قدیم و جدید شد.
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 338
بازدید کل : 10424
تعداد مطالب : 101
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


تعبیر خواب آنلاین